١- گسترش فقر و فلاکت٬ گرسنگى و سوتغذيه٬ گرانى سرسام آور و ناتوانى اکثر مزدبگيران جامعه از تامين نيازهاى پايه اى خويش٬ گسترش بيکار سازيها و اخراج گسترده کارگران٬ افزایش کار قراردادى و سفيد امضا٬ گسترش وسیع شرکتهای پیمانی که کمترین دستمزدها را به کارگر میپردازند، فقدان سيستم رفاه اجتماعى و عدم دسترسى مکفی به بهداشت و درمان و آموزش و مسکن٬ جامعه را در آستانه يک بحران عميق سياسى و اجتماعى قرار داده است. در شرایطی که فقر و گرانى کمر مردم را خرد کرده است٬ و مردمى ناراضى و منزجر هر روز بيشتر قربانى اين اوضاع ميشوند٬ شورش گرسنگان عليه وضع موجود يک چشم اندازى واقعى است. وظيفه فورى جنبش کمونيستى کارگران، سازماندهى این پتانسيل اعتراضى طبقه کارگر و مردم زحمتکش و تبدیل آن به جنبشى خودآگاه و انقلابى عليه سرمايه دارى و نظام اسلامی حاکم است.
٢- با تشديد گرانى و گسترش فقر و بروز پيامدها و مصائب اجتماعى ناشی از آن، جناح هاى مختلف بورژوائى تلاش ميکنند یکدیگر را مسبب اين اوضاع فاجعه بار قلمداد کنند. تز مقابله با "مافياى اقتصادى"، نقد به "واردات بى رويه"٬ سياست "حمايت از توليدات داخلى" و کلا ديدگاههاى ناسيوناليستى و پروتکشنيستى، نه نسخه اى براى درمان اين اوضاع بلکه تلاشى آگاهانه براى خارج کردن مسبب واقعى اين وضعيت، يعنى نظام سرمايه دارى و کل حکومت مرتجع اسلامى از تيررس تعرض و اعتراض کارگران و مردم گرسنه است. در عین حال طرح اين سياستها تلاشی برای پاسحگویی به فشار پائينى ها از جانب بالائى ها است که به سهم خود به جدال درون حکومتى برسر کنترل اوضاع و نفس بقاى حکومت دامن میزند. جمهوری اسلامی نه میخواهد و نه میتواند این اوضاع را تخفیف دهد. تحمیل فقر و فلاکت یک سیاست رژیم اسلامی برای بزانو درآوردن کارگران و مردم زحمتکش است.
٣- نه فقط جمهورى اسلامى، بلکه ديگر نيروهاى بورژوائى اپوزيسيون نیز راه حلى ریشه ای براى نابودی فقر ندارند. اپوزيسيون پرو غرب نه تنها وعده بهبود اين اوضاع را نميدهد، بلکه چند نسل از کارگران را به جان کندن براى بازسازی سرمايه دارى و "خرابيهاى ناشى از عملکرد حکومت اسلامى" فرا ميخواند. جريانات ملى-اسلامى اپوزيسيون مسئله فقر و گرانى را ابزارى در خدمت جنگ جناحى می بينند و عموما سياستهاى ناسيوناليستى را مطرح ميکنند. برخی از جريانات "چپ رایکال" يا گسترش فقر را ابزارى در خدمت شورش و عصيان مردم عليه رژيم تلفی میکنند يا با طرح سياستهاى آنارکوپاسيفيستى از سازماندهى توده اى و کارگرى عليه فقر طفره ميروند. حزب اتحاد کمونيسم کارگرى مبارزه عليه فقر و فلاکت و گرانى را مبارزه اى حياتى عليه نظام سرمايه دارى و حکومت اسلامی و جزیی از مبارزه بيوقفه براى بهبود دائمى معيشت طبقه کارگر و مردم ميداند. بدرجه اى که طبقه کارگر و جنبشهاى اعتراضى بتوانند حاکمیت سرمايه و رژيمشان را در تحميل فقر و فلاکت بيشتر عقب برانند٬ به همان درجه شرايط براى سرنگونى رژيم اسلامى و برپائى يک انقلاب عظیم کارگرى عليه وضع موجود فراهم تر ميشود.
۴- حزب اتحاد کمونيسم کارگرى و جنبش سوسياليستى طبقه کارگر، نظام سرمایه داری را مسبب مستقيم فقر و فلاکت و بيکارى و گرانى و گرسنگى و مصائب اجتماعى ناشى از آن ميداند. رژيم اسلامى، حکومت مشتى کانگستر سياسى- نظامى و باندهاى اقتصادى مافيائى است که بر تمام امکانات جامعه چنگ انداخته اند. مساله این نیست که گويا "مافياى اقتصادى" نميگذارد دولت کارش را بکند و نتيجتا اين وضعيت پيش آمده است. این حکومت مافیایی سرمایه و اسلام در ایران است. سران رژیم اسلامی خود از بزرگترين سران مافياى اقتصادى در ايران هستند. کارگران و مردم گرسنه دراين جدال نبايد به دنبالچه کشمکش و رقابت بخشهاى مختلف سرمايه تبدیل شوند. کمونیسم و طبقه کارگر بر استقلال طبقاتى اش از سرمايه و جناحهاى دولتى و غير دولتى بورژوازی، بر جنبش و راه حل مستقل اش٬ و بر مطالبات و نيازهاى فورى خود و اکثريت عظيم مردم در مقابله با اين اوضاع تاکيد میکند. مبارزه عليه فقر٬ در عين حال که مبارزه اى براى رفع نيازهاى فوری کارگران و مردم است٬ درعين حال جبهه مهمى از مبارزه عليه حکومت و قدرت سياسى و اقتصادى سرمايه در ايران است. اين دوره اى است که بيش از هر زمان کارگر و اعتراض و مطالبات کارگرى جايگاه مهمترى در سياست و نگرش و سمتگيرى سياسى توده مردم مخالف رژيم اسلامى پيدا ميکند.
۵- مبارزه و اعتراض علیه این شرایط دهشتناک یک واقعیت انکار ناپذیر است. اعتراض و شورش علیه وضعیت موجود یکی از اشکال محتمل اعتراض در چنین وضعیتی است. اما در این شرایط مخاطراتى مبارزات طبقه کارگر و جنبش آزادی و برابری و رفاه را تهديد ميکند که کمونیسم و کارگران پيشرو و سوسياليست باید آنها را بشناسند و راه حل واقعى و عملى در مقابل آن ارائه دهند. واقعيت اينست که شورش عليه فقر و گرسنگى، بدون سازمان و بدون رهبرى و بدون تشکل و آمادگى و افق روشن سياسى در مقياس سراسرى٬ به تحرک و اعتراضى کور تبديل ميشود. نتيجه چنين وضعيتى، عليرغم حقانيتى که دارد، سرکوب و شکست است. ارکان سياست و تاکتيک حزب در مواجهه با اين اوضاع٬ متشکل کردن توده طبقه کارگر و مردم گرسنه عليه فقر و فلاکت، ترسيم افق و سازمان و رهبرى٬ بعنوان سه رکن مهم تضمين پيشروى و پيروزى است. تبديل شورش کور به شورش آگاهانه و سازماندهی اعتراض علیه وضعیت موجود درگرو تامين اين سه رکن اساسى است.
۶- کمونیسم و طبقه کارگر باید در راس مبارزه عيله فقر و گرسنگى و وضعیت فلاکتبار اقتصادی قرار گیرند. در این مبارزه یک هدف استراتژیک ما خارج کردن کنترل پروسه تولید و توزیع کالاها و اقلام مورد نیاز پایه ای مردم از مکانيزم و تسلط بازار است. دسترسی و برخورداری از غذا و آموزش و بهداشت و سلامتی، نه یک امتیاز ویژه طبقات دارا، بلکه حق پایه ای همگان و هدف عمومی ما در این مبارزه است. هر انسانی به محض چشم گشودن به این جهان باید از تمامی نیازهای انسانی برخوردار شود. از اینرو مبارزه برای وادار کردن دولت سرمایه به دادن سوبسید به اقلام مورد نیاز زندگی مردم و تامین بیمه های اجتماعی رکن دیگر سیاست ماست. ايجاد سازمانهاى توده اى عليه فقر، برگزارى مجامع عمومى کارگری در مراکز مهم تولید مواد غذایی و نیازهای مردم، برگزاری مجامع عمومی در محلات کارگرى و فقر زده، سازمان دادن ايجاد شبکه هاى متنوع عليه گرسنگى و فقر، شرط اساسی پیشبرد چنین استراتژی و سیاستی است. باید در هر گوشه جامعه پرچمى علیه فقر و فلاکت اقتصادی برافراشت.
۷- حزب اتحاد کمونيسم کارگرى توجه پيشروان طبقه کارگر٬ رهبران سوسياليست و کمونيست طبقه٬ فعالين اردوى آزادى و برابرى و رفاه را به اين اوضاع خطير جلب ميکند. حزب اتحاد کمونيسم کارگرى طبقه کارگر و مردم آزاديخواه را به متشکل شدن و مقابله با موج فقر و فلاکت و گرانى عليه نظام سرمايه دارى و حکومت اسلامى فراميخواند!